جدول جو
جدول جو

معنی تلافی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تلافی کردن
(اُ کَ دَ)
جبران کردن. پاداش دادن. جزا و عوض دادن. برطرف کردن: و تلافی کند آنچه بهم رسیده است از گمراهی و اداء حق الهی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 311).
عتاب یار پریچهره عاشقانه بکش
که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند.
حافظ.
چشم و دهان یار تلافی کند اگر
عمر عزیز را که بخواب و خیال رفت.
صائب (از آنندراج).
رجوع به تلافی شود
لغت نامه دهخدا
تلافی کردن
جبران کردن تدارک کردن، عوض دادن
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تلافی کردن
للانتقام
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تلافی کردن
Reciprocate, Retaliate
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تلافی کردن
réciproquer, venger
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تلافی کردن
ตอบแทน , แก้แค้น
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
تلافی کردن
отвечать взаимностью , мстить
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به روسی
تلافی کردن
erwidern, sich rächen
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تلافی کردن
відповідати взаємністю , мстити
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تلافی کردن
odwzajemniać, mścić się
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
تلافی کردن
回报 , 报复
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تلافی کردن
retribuir, vingar
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تلافی کردن
ricambiare, vendicare
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تلافی کردن
wederzijds handelen, wreken
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
تلافی کردن
corresponder, vengar
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تلافی کردن
membalas
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تلافی کردن
بدلہ دینا , انتقام لینا
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به اردو
تلافی کردن
প্রতিদান করা , প্রতিশোধ নেওয়া
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
تلافی کردن
kulipa kwa sawa, kulipiza kisasi
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تلافی کردن
karşılık vermek, öç almak
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تلافی کردن
報いる , 仕返しする
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تلافی کردن
להחזיר הדדיות , לנקום
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به عبری
تلافی کردن
प्रत्युपकार करना , प्रतिशोध लेना
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به هندی
تلافی کردن
보답하다 , 복수하다
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تباهی کردن
تصویر تباهی کردن
فاسد کردن افساد، نابود کردن
فرهنگ لغت هوشیار
نامه (کتاب) نوشتن، سازواراندن سازوار کردن ساز واری دادن دو چیز را با هم، میان دو تن را الفت دادن، نوشتن کتابی در موضوعی علمی ادبی و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکافو کردن
تصویر تکافو کردن
بس بودن کافی بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلطیف کردن
تصویر تلطیف کردن
لطیف کردن زیبا ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفیق کردن
تصویر تلفیق کردن
بهم پیوستن، بهم بستن سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلاوت کردن
تصویر تلاوت کردن
خواندن قرائت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پنبه زدن فرخمیدن فلخمیدن واخیدن، سنجیدن ته و تو در آوردن مو شکافی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتلاف کردن
تصویر اتلاف کردن
تبه کردن، ریخت و پاش تلف کردن، اسراف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلاقی کردن
تصویر تلاقی کردن
دیدار کردن فراهم رسیدن هم را دیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحاشی کردن
تصویر تحاشی کردن
کیبیدن تن زدنپرهیز کردن دوری جستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتلاف کردن
تصویر اتلاف کردن
نابود کردن
فرهنگ واژه فارسی سره